جدول جو
جدول جو

معنی محمد نیشابوری - جستجوی لغت در جدول جو

محمد نیشابوری(مُحَمْ مَ)
ابن ابراهیم بن منذر نیشابوری. ابواسحاق شیرازی شرح حال او را در کتاب طبقات الفقهاء آورده است و گوید: تألیفات وی در اختلاف آراء علما بی نظیر است. او راست: کتاب الاشراف در مسائل خلاف میان علماء. و المبسوط در مسائل خلاف و الاجماع. وی به سال 309 یا 310 هجری قمری در مکه درگذشت. (از وفیات الاعیان ج 4 چ بیروت ص 207). و رجوع به ابوبکر محمد بن ابراهیم... شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ عَ دِلْ لاه)
محمد بن معاویۀ نیشابوری، از روات حدیث است
لغت نامه دهخدا
ابن محمد بن عبدوس الدهان مکنی به ابومحمد نیشابوری. وی مال خویش در راه ادب انفاق کرد و در ادب تقدم یافت و در علم لغت و نحو و عروض بارع گشت. از اسماعیل بن حماد جوهری طرفی کامل بست و کتاب صحاح وی را که بخط او بود تحصیل کرد و به امیر ابن الفضل میکالی اختصاص یافت و او را بشعرهای بسیار بستود آنگاه زهد پیشه گرفت و از دنیا روی بتافت.
از اشعار اوست، آنگاه که قصدحج و زیارت کرد:
اتیت’ راجلاً و وددت انی
ملکت سواد عینی امتطیه
و مالی لااسیر علی المآقی
الی قبر رسول الله فیه.
و نیز او راست:
یا خیر مبعوث الی امته
نصحت و بلغت الرساله و الوحیا
فلو کان فی الامکان سعی بمقلتی
الیک رسول الله افنیتها سعیاً.
(معجم الادباء ج 2 صص 356-357)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
ابن محمد نیشابوری. رجوع به ابوالفضل احمد بن محمد بن احمد... و احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم و میدانی شود
لغت نامه دهخدا
(ثُدْ دی)
محمد نیشابوری. متخلص به سامی. وی قاضی مشهد و هرات بود، و در شعر یدی طولی ̍ داشت، و هر شعری را که بدان آگاهی می یافت پاسخ میگفت. این مطلع از اوست:
ای در دلت از عاشقان بی موجبی آزارها
رنجند از هم دوستان اما نه این مقدارها.
(از تحفۀ سامی صص 76- 77).
و رجوع به الذریعه ذیل دیوان غیاث الدین محمد نیشابوری القاضی شود
لغت نامه دهخدا
(ثُدْ دی)
محمد نیشابوری. جوانی خوب بود و طبعی نیک داشت. دانش نیز فرامیگرفت. در شعر ’حریمی’ تخلص میکرد و این مطلع از اوست:
مکن بی موجبی ای شوخ ترک گفتگو با من
گناهی گر بغیر از عاشقی کردم بگو با من.
(از مجالس النفائس ص 150).
شاید وی همان غیاث الدین محمد نیشابوری قاضی مشهد متخلص به سامی باشد. رجوع به همین اسم شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ نَ)
ابن محمد نیشابوری. فقیه و محدث بود و در سال 1273 هجری قمری در محمره (خرمشهر) درگذشت و در همانجا دفن شد. او راست: 1- سبیکهاللجین. 2- العروه الوثقی. (از معجم المؤلفین). محدّث در علوم اسلامی به کسی گفته می شود که علاوه بر نقل حدیث، علم رجال، علم درایه، و فنون بررسی سند و متن حدیث را به خوبی می داند. این افراد در طول قرون اولیه اسلام، پایه گذاران نظام حدیثی بودند و با دسته بندی راویان، ایجاد شاخص های اعتماد و تفکیک احادیث صحیح از جعلی، علوم اسلامی را از تحریف حفظ کردند. وجود محدث در هر نسل نشانه پویایی دین اسلام بود.
لغت نامه دهخدا
(رِ نِ مُ حَمْ مَ دِ)
مردی فاضل و خوش طبع بود و شاگردی ظهیرالدین فاریابی را کرده در زمان سلطان محمد تکش منصب انشاء بدو تعلق داشت رسالۀ شاهفوری در علم استیفا به وی منسوب است و چند رساله در القاب انشاء تصنیف کرده است. (ازتذکرۀ دولتشاه ص 63). رجوع به شاهپور اشهری شود
لغت نامه دهخدا